چون در مدرسه قهوه ای است!
مسابقه شنايی در دهكده شيوانا ترتيب داده شده بود و جوانان دهكده و از جمله چند تا از شاگردان مدرسه شيوانا هم در اين مسابقه شركت كرده بودند. جمعيت بزرگي در اطراف درياچه نزديك دهكده جمع شده بودند و منتظر شروع مسابقه بودند. يكی از شاگردان شيوانا كه اندامی ورزيده داشت و شناگر ماهری بود قبل از مسابقه خطاب به شيوانا و بقيه شاگردان گفت: «من شناگر ماهری هستم. اما شرايط مسابقه سخت و عرض درياچه خيلی زياد است و با توجه به سردی آب فكر نكنم بتوانم زياد به جلو بروم.»
يكی ديگر از شاگردان شيوانا كه پسر زبر و زرنگ و لاغر اندامی بود بلند شد و گفت: «چون در ورودی مدرسه قهوه ای است من حتما در اين مسابقه برنده می شوم!»
همه با صداي بلند به اين دليل بی معنای شاگرد دوم خنديدند و چند دقيقه بعد مسابقه شروع شد. آن شاگرد شيوانا كه شناگر ماهری بود طبق آنچه خودش پيش بينی كرده بود بعد از چند دقيقه شنا كم آورد و مجبور شد دوباره به ساحل برگردد و از ادامه مسابقه منصرف شود.اما شاگرد زير و زرنگ و لاغر اندام با جسارت و تلاش فراوان موفق شد همه شركت كنندگان را پشت سر بگذارد و با اختلاف بسيار زياد با بقيه نفر اول شود.
يكی از حاضرين با تعجب از شيوانا دليل اين پيروزی عجيب را پرسيد. شيوانا لبخند زنان گفت: «برنده ها همان بازنده هايی هستند كه زياد قيدها و محدوديت های عقل ملاحظه كار را جدي نمی گيرند و از نظر بقيه كم دارند و در واقع يك جورايی سرشان مي زند. بازنده ها هم همان برنده هايی هستند كه عقل سخت گريبانشان را گرفته و نمي گذارد بی ملاحظگی كنند و دست به خطر بزنند. برنده مسابقه دليل برنده شدنش را همان اول مسابقه به همه گفت. او گفت چون در ورودی مدرسه قهوه ای است پس او برنده می شود و شما به اين دليل او خنديديد. تفاوت شما با او كه برنده شد هم همين است كه او براي پيروز شدن مثل شما دنبال دليل قانع كننده نمی گردد و قبل از يافتن دليل قانع است كه برنده مي شود.»
نظرات شما عزیزان: